۱۲ - بی شرف درخور آزمودن نيست
بی شرف درخور آزمودن نيست
(سرنخ برای بسط)
دل پر خون آراز از چدن نيست
عزم تورکان قابل پژمردن نيست
هر چيز مثبت در ايران از تورکست
کار فارس جز تخريب وُ ربودن نيست
پيشرو ايران وُ آسيا بودن
فخر تورک است، قابل ستودن نيست؟
(در امر انقلاب دهقان و زن)
(فدراليزه وُ مشروطه کردن)
غالب آثار فارس از تورکان است (بيش از 90%)
> ظلم فارس هم قابل شمردن نيست
تحريف تاريخ وُ فرهنگ تورکان
جز کار فارس بی شرم وُ کودن نيست
تورک حکومت کرده به نصف جهان
قابل نفی وُ انکار وُ خوردن نيست
داماد گرديدن با "زور" انگليس > (جناب پهلوی!)
سان تورکان تاريخ آفريدن نيست
"خر" نمايانيدن اقوام تورک
بهر غيرت کشی است، آزردن نيست
فارس "تورک خر" گوينده کولی است <<<
کار کولی چيزی جز گ.... خوردن نيست
خر با حيوانات هم منزل می شود
فارس سزاوار هم منزل شدن نيست
هدف ناسيوناليست حقّ طلب
> ملحق کردن وُ غارت نمودن نيست
فارس ضمن ملّی بودن، شوونيست است
بهر تورک خواهان آزاد شدن نيست
هدف شوونيست اصلاح طلب
جز مشغول کردن وُ عمر افزودن نيست
قوم فارس تورکان را مانقورت کرده است
بی شرف درخور آزمودن نيست
فارس تجاوز کرده به ناموس تورک
بهر غيرت قابل بخشودن نيست
غيرت حافظ حقوق ملّی است
بی غيرت شدن چيزی جز مردن نيست
استبداد لازمست بهر استعمار <<<
چونکه خواهان گره گشودن نيست
فارس عليه استبداد نميجنگد
نمايانيدن مانند بودن نيست
استبداد سلاح الحاق طلب است
بدين علّت قابل فرمودن نيست
استبداد در خدمت فارسستان است
تجربهً هشتاد ساله کودن نيست
بيش از هشتاد درصد ثروت ايران
صرف فارسستان شده، نمودن نيست
دويست سال از فارسستان عقب ماندن
قابل بخشش وُ از ياد بردن نيست
کار لنينيست هرجائی پرور
(لمپن ملّی <) جز به درد لمپنی آلودن نيست
تجربه برای درس آموختن است
بدست فراموشی سپردن نيست
"تعيين سرنوشت" حقّ ملل است
گوش غارتگر بهر شنودن نيست
انتقام آموزگار عبرت است
> تأثيراتش قابل زدودن نيست
فدراليسم راه حلّ الحاق طلبست
راه بن بست قابل پيمودن نيست
بجز يکپارچگی آذربايجان
هدف وُ راهی بهر گزيدن نيست
آزادی از جوی جنگ ميگذرد
زندگی جنگيدنست، آسودن نيست
ناليدن نيز بنوعی جنگيدنست
عايدش بجز خود را فرسودن نيست
اگر آزادی قربانی طلبد
تاريخسازان را باکی از مردن نيست
گره ها اگر گشوده شده اند
وقت انقلابست، شعر سرودن نيست.
وقت انتقامست، شعر سرودن نيست.