پرینت

۱ - خلق های ملل دربند متّحد شويد

  خلقهای ملل دربند متّحد شويد!
  گر ز خلقی غيرت وُ شرف داری
  (از حقّ وُ عدالت کن طرفداری)

خلق های ملل دربند متّحد شويد

[جهت شناسانيدن خلق ستيزان، لازم به گفتن است که، نوکران سياسی اربابان، رعايای اربابان شان را بنام اربابان شان مینامند. مثلا خلق را بنام ملّت، فارسستان را ايران، چئچنستان را فدراراسيون روسيه مینامند. "عارف از اشاره ميفهمد."]

رهبر ملّت اشغالگر ... شاه است    
(دعوا بر سر کلمه نيست.)
رزمندگانش خلق ناآگاه است        
(انتخابی ديگر هم ممکن بود:)
ملّت تشکيل يافته از بورژوازی       
(مثلا "بژوُ" بجای ملّت)
کند به محصول  خلق دست درازی  ("کاروُ" بجای خلق)

           حقوق

خلق فارس، بايد تو هم بيدار شوی
گر نميخواهی ظالم تبار شوی.

تو هم منشور ملل را بپذير
گر نميخواهی بی بند وُ بار شوی.

بگو "حقّ دادنی نيست، گرفتني است"
گر نميخواهی ضدّ پيکار شوی.

نشو ضدّ حقوق ملّی  تورک
گر نميخواهی بی اختيار شوی.

بگو ميهن پرستی ... مقدّس است
گر نميخواهی دم اغيار شوی.

بگو هر ملّتی مستقل شود
گر نميخواهی که استعمار شوی.

بگو ثروت ايران تقـسيم شود
گر نميخواهی که غصب کار شوی.

نشو ابزار فارس الحاق طلب
(< شوونيست وُ غارتگر)
گر بخواهی  به خود وفادار شوی.


              آراز بالتاجی